آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
نم نم باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ سلاااااااااااااااااااااام........ آریانااااااااااااااااااااااااا و محیاااااااااااااااااااااااااااااا ، موووووووووووووووخام... امیدوارم همتون توی درساتون موفق باشید... من که امروز خیلی غمگین بودم ، چون جای آریانا کنارم و محیا پشتم خالی بود یادش بخیر... کل کل های نامه ای با محیا ، سر کلاس دفاعی . . . یادش بخیر از پشت دست میکرد توی دل و روده ی من و قلقلکم میداد...... و یادش بخیر خنده های ریز ریزمون با آریانا . . . یادشـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخیر... نظرات شما عزیزان:
nazzy eybi nadale dostan,,,,
امیدوارم شما هم موفق باشید منم وقتی تو هنرستان دوستام پیشم نبودن خیلی ناراحت بودم ولی هر روز میرفتم خونشون بهشون سر میزدم ولی الان دانشگاه کرمان قبول شدم و از بهمن ماه دیگه نمیبینمشون
![]() ![]() پاسخ:خدا به هممون صبر بده D: ممنون از اینکه نظر گذاشتی سلامتى همه اونایى که همیشه تو جمع میگن و میخندن ولى دو دقیقه که باهاشون تنهایى حرف بزنى میفهمى یه دنیــــــا غصه دارن ممنون میشم به وب منم سر بزنید
طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت؟
گفتم : دیدن عشقم... گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته!
سلاااااااااااااام من امروززیادخوشحال نبودم اخه شقایق رفت یه مدرسه دیگه
![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]() |